...من و نور

افکاری که دست و پا می زنند برای نوشته شدن...

۴۵ مطلب توسط «مینو مؤمنی» ثبت شده است

نور عقل و نار عشق

یکی نور عقل است و دیگری نار عشق.

می‏گویند عقل چراغ است، نور است، مسیر زندگی را روشن می‏کند و به انسان می‏گوید کجا باید بروی، چگونه باید بروی، ولی حرکت، گرما می‏خواهد. این گرما بخش انسان برای حرکت به سمت کمالش، عشق است.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

یک رویای قدیمی

اولویت اولم نیست اما به محض شروع کلاس های نمایشنامه نویسی قدم به قدم تجربیاتم رو اینجا میگذارم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

شب پر تلاطم

دیشب غم مرا به ناکجا آباد برد

منو ببخش که حضور متبرکت رو نادیده گرفتم، منو ببخش که عین بچه ها بلند بلند گریه کردم

مامان اومد توی تخت کنارم نشست و من به تمنای غمخواری اون غم هام رو به روی خودم آوردم

چه حس خوبیه مادر کنارت باشه، مادر میفهمه بغ کردی، مادر میفهمه مدت هاست گریه نکردی

...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

تصویری از کودکی

دخترک از دیوار کاه گلی باغ که تقریبا فروریخته بود پرید بیرون، انار تلخ نارس توی دستش رو نگاه کرد و عرض کوچه رو دوید از جوی آب پرید و رفت توی ورودی خونه وایساد و بقیه بچه ها رو نگاه کرد... یه بعد از ظهر گرم تابستونی بود و بلندی روز و گرمی هوا آدم بزرگ های کوچه رو به خواب برده بود.

فقط گاه و بیگاه صدای بازی چند تا بچه به گوش می رسید. پسر بچه ها با تیله و در نوشابه بساط بازی رو پهن کرده بودن و دختر بچه ها به تماشای بازی اونا ایستاده بودن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

فریادرس

یه دوره ی خیلی سخت رو دارم سپری میکنم...

نمیدونستم اینقدر سخت خواهد بود

خستگی جسمی و روحی همراه هم شده

...

خدایا مددی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

آمدی...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مینو مؤمنی

سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد...

بسم الله

یادگیری با نگاه کردن اتفاق نمی افته، با شنیدن اتفاق نمی افته. اینها فقط برخورد تصادفی نوشته ها، مفاهیم یا تصاویر با ورودی های مغزت (چشم و گوش) هستند. وقتی می تونی بگی یه مطلب رو یادگرفتی یا از یک تجربه درس گرفتی که ذهنت شروع به تحلیل اون مطلب کنه.

کنجکاوی و جستجو کنه.

+ یه رمان جدید میخوام.

- دارم.

+ برام بیار.

- نه بیا بگیر. (باید عطش خواستن درش به اون اندازه ای برسه که یادش بمونه و بیاد بگیره)

نتیجه: دوبار اومده خونمون ولی یادش نبوده بگه رمان رو بهم بده wink

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

باید بنویسم...

 

 

بسم الله

چند روزیه که درونم پر از حرف و واژه ست، پر از فکرهای مثبت و منفی. گاهی پر از امید و شوقم و گاهی در حضیض نا امیدی.

باید همه این حرف ها رو بنویسم

در زمانه ایکه کسر درشتی از اطرافیانت در تقلای دیده شدن و دنبال کننده ی بیشتر و در نهایت کسب درآمد از این راه هستند احساس تنهایی کردن چیز عجیبی نیست.

بی همزبان ماندن چیز عجیبی نیست.

همه ما باید کسی رو داشته باشیم که ساعت ها با او حرف بزنیم. حرف بزنیم. و وقتی حرف هایمان تمام شد به او نگاه کنیم. چون حرف های مان تمام شده است.

وی. بهداشت پیام میدهد:

برای آگاهی از شیوع ویروس کرونا در محله خود و ....

نور عزیزم، برای بیان حرف دلم در این زمان، 15 فروردین 1399، دست به دامن این نوشته که نمیدانم از کیست می شوم به امید امید که بدانی:

آرزویم برایت این است در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن، آرام قدم برداری برای زندگی کردن

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

دنیای این روزهای من...

+ راستی مینو چیکار میکنه؟

- درس میخونه فعلا.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

ما را به سخت جانی خویش این گمان نبود...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مینو مؤمنی