...من و نور

افکاری که دست و پا می زنند برای نوشته شدن...

۴۵ مطلب توسط «مینو مؤمنی» ثبت شده است

هم.نی که ازش می ترسی...

ما را به سخت جانی خود ....

تیر ماه 1398

نادر رفت... عمه وسط خیابون... دارن میارنش

30 فروردین 1403

مجید رفت...عمه تنهاست تو خونه... هنوز نمیدونه

من

من میخواستم به عمه برسم و برش دارم ببرمش اینور اونور از جمله خونه مجید...نکردم... به جاش خیالش رو در سر داشتم... چه فایده

آه از تعلل...آه از خیال اینکه همیشه فرصت هست...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

خودم را در آغوش گرفتم...

نور قشنگم!...

پیش از این بسیار خونده بودم، جاهای مختلف، یا شنیده بودم، از روان شناسای مختلف، که خودت را دوست بدار و ... اما هیچ وقت جدی نگرفته بودم بنظرم ازون تئوری های صرفا روی کاغذی بود که هرگز نمیتونست واقعیت داشته باشه

اما مثل یه معجزه چند وقتیه، بدون آنکه تلاشی بکنم، رخ داده و من با خودم صلح کردم

دیگه جلوی آینه دنبال یه ایراد برای برطرف کردن نیستم ، سکوتی توی ذهنم برقرار شده دیگه از اعتمادهای نابجا و بها دادن به آدم های بدون ارزش گذشته ناراحت نیستم... روحم و گذشته ام رو با تمام زوایا و ابعادش دوست دارم و با یادوریش پریوشون نمیشم... هر ضربه ای که خوردم الان یه تراش از پیکر روح و جسمم شده و مواظبم در مورد تو تکرار نشه و مواظبتم صرفا حرف زدن باهاته و ...

دیروز که داشتم اتو میکردم اومدی با اون چشمای قشنگت نگاهم کردی یه عالمه حرف تو اون نگاه بود

 

 

شنبه 25 آذر 1402

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

این چه رازیست

این چه رازیه که آدم ها از دور اینهمه زیبان و نزدیکشون که میشیم نه اونا ما رو میفهمن و نه ما اونا رو؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

برای دوم مهر ماه 1402

دوم مهر ماه 1402

قلبم هری ریخت

قوی تر از همیشه ام، 

برای ثبت در تاریخ مینویسم

برای تو که میدانم نمیخوانی اما میخواهم بدانی برای من صادقانه خواستن و سرشار از اندوه  بود...اندوه از هیچ قدمی برنداشتن، اندوه از هدیه ای که پس زده شد، ...

تمام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

انتخاب طبیعی

وقتی همه چیز را میشه را با انتخاب طبیعی توضیح داد دیگه جایی برای دفتر دستک و بساط دیگه ای میمونه؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

سال 1401

سالی که ما در منطقه جغرافیایی که ایران نامیده میشه بهش میگیم سال 1401 (و چقدر نسبت دادن یک عدد قراردادی به یک بازه زمانی قراردادی برای نامیده 365 روز از زندگی هامون غیر شاعرانه ست) سال عجیبی بود.

نور عزیزم

امسال پر بود از زلزله

زلزله در اعتقادات، زلزله در جهان بینی، زلزله در ارتباطات...زلزله حتی در پوسته زمین هم اتفاق افتاد...

سال 82 که زلزله بم هم اتفاق افتاد نوشتم، خیلی نوشتم... هر بار یه زلزله بزرگ و جدی اتفاق می افته احساس میکنم انسان اونقدرها هم چیز خاصی نیست. یک مجموعه بیولوژیکی مثل بقیه مجموعه های موجود روی این دنیا حتی کم بهره تر...

شاید پرنده ها بهره شون از زندگی های سیزیفی ما بیشتر باشه

نور قشنگم

ارزو میکنم زندگی را اونقدر جدی نگیری که به بندت بکشه

تنها قسمت مهم زندگی پیدا کردن معنی زندگیته که به تعداد آدم هایی که میان روی این دنیا معنی وجود داره و تنها کسی که باید اونو پیدا کنه خودتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

درونگرایی بیش از همیشه خر است...

بسم الله نور

نور قشنگم... این بار برای تو نمی نویسم، این بار اون سنگ تراشیده ای که وجودم از یه تکه کلوخ ساخته بهت بدم اما اینبار اون سنگ هنوز تحت درد و فشاره...

دهه سوم زندگیم اومده برای ریختن و دوباره ساختن، از صبح که چشم باز میکنم هر چی رو میبینم میگم چرا این اینجاست... چی شده که این اومد تو زندگی من...از آدم ها گرفته تا یه حال بد یا یه حال خوب... بزرگترین خواسته م یک خواسته محاله... برگشتن کودکی. اونم نه برای اینکه از کیک لذتش دوباره یه برش بردارم بخورم...نه...که برای اون دختر بچه مینو نام کاری بکنم...کاری که حال سی سالگیش رو بهتر کنه...

این روزها خوب نیستم

سنگ خوره به شیشه اعتقادم...سجاده ام مدتیه پهن نشده...لنز علت و معلول چسبیده به چشمام

آه دست بردار از من در وطن خویش غریب

اون قاصدک کجاست

...

نور قشنگم

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

گاهی بمان

بسم الله نور

زمین شناسی میگه حدود 6 میلیارد سال پیش با نخستین تجمع ذرات کیهانی شکل گیری منظومه شمسی آغاز شد و حدود 4.6 میلیارد سال پیش سیاره زمین به صورت کره ای مذاب تشکیل و در مدار خود قرار گرفت.

در مدار خود قرار گرفت و ماند و شد بستر اینهمه اتفاق، اینهمه سرنوشت، اینهمه درک، شعور، احساس، عشق، تلاش...

ماندن گاهی هم زیباست...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

آرامش درون

نور قشنگم

وقتی به آرامش می رسی که با خودت صادق باشی

بالاترین صداقت صداقت با خودت هست. ما هیچ چیزی نداریم که از خودمون پنهون کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی

تو چیستی که هیچ کس نمی داند

مثل یه سیاه چاله همه نور رو در خودش میبلعه و نمیگذاره هیچ چیز ازش روشن بشه

مرگ رو می گم

مرگ دیگری

تلخی مزمن

 

می رن انگار هیچ وقت نبودند

آه از خاطره ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو مؤمنی